تبلیغات
نویسندگان
صفحات جانبی
درباره ما
امکانات جانبی
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 94
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 281
بازدید کل : 29556
تعداد مطالب : 107
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
<-PollItems-> |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
جستجو
نویسنده : mohammad zoormand
بازدید :598
دایره المعارف


تاریخ ارسال : دانشنامه يا فرهنگنامه، كه به عربي به آن دايره المعارف ميگويند، نام عمومي كتابهاي مرجعي است كه دانستنيها و مفاهيم يك يا چند رشته از دانشهاي بشري را در خود دارند. چينيها در سدههاي پيش از ميلاد مجموعههاي بزرگ و حجيمي نوشته بودند كه بخشهايي از آنها در دست است. دينكرت را ميتوان نمونهاي از يك دانشنامهي ديني ايراني كهن دانست. با اين همه، نگارش دانشنامه در دورهي اسلامي به اوج خود رسد و آثاري چون مفاتيحالعلوم، دانشنامهي علايي، جامع العلوم فخر رازي و نفائس الفنون آملي از شناختهشدهترين آنهاست.
داستان يك واژه
دايرهالمعارف، كه در زبان عربي و فارسي رايج شده، ترجمهي واژهي انسايكلوپديا(encyclopaedia) است كه ريشهي يوناني دارد و در زبانهاي غربي به كار ميرود. خود اين واژه از دو واژهي كهنتر، enkyklios به معناي دايره و paideia به معناي بچه گرفته شده است. واژهي paideia از سدههاي نخست ميلادي به مفهوم آموزش به كار رفته است، زيرا روميها اسيران فرهيخته يا پداگوگوسها(paidagogos) را، كه بيشتر از يونانيها بودند، به آموزش فرزندان خود ميگماردند. بنابراين، اين واژه را ميتوان به معناي آموزش عمومي دانست و انسايكلوپديا به معناي كتابي است كه دانش عمومي يا دانستنيهاي پايه را در خود دارد. اين واژه نخستين بار در سال 1541 در عنوان كتاب"Lucubrationes vel potius absolutissima kyklopaideia" به كار رفت و نخستينبار در سال 1559 ميلادي براي عنوان كتابي دانشنامه گونه از سوي پل اسكاليش، نويسندهي آلماني، برگزيده شد.
در سال 1293 قمري/1876 ميلادي، بطرس بستاني ماروني لبناني(1883-1819 ميلادي) واژهي دايرهالمعارف را به صورت ترجمهاي گرتهبرداري شده از واژهي Encyclopedia ساخت و آن را براي عنوان كتابي كه بر پايهي ترجمهي دانشنامهي امريكانا فراهم كرده بود، به كار برد. اين واژه با انتشار كتابي از محمد فريد وجدي مصري(1954-1875 ميلادي) با عنوان "دايرهالمعارف القرن العشرين" به سال 1357 قمري/ 1938 ميلادي و ترجمهي مجموعهي Encyclopedia of Islam به صورت دايره المعارف الاسلاميه از متن انگليسي به عربي، در كشورهاي اسلامي و ايران بر سر زبانها افتاد.
اما از آنجا كه پيشينهي نگارش چنين كتابهايي در مشرقزمين بسيار ديرينتر از غرب است و مسلمانان، بهويژه ايرانيان، در نگارش دانشنامه پيشتاز بودهاند، بهتر بود به جاي ترجمهي يك واژهي بيگانه، نام كتابهاي مشابه، مانند جامع العلوم(نوشتهي فخر رازي) را به عنوان برابر عربي واژهي لاتين به كار ميبردند. به ياد داشته باشيم كه پيشينهي ساختن واژهي انسايكلوپديا از دو واژهي يوناني، كمتر از 5 سده است، اما در فرهنگ اسلامي واژههايي مانند جامع العلوم با ديرينگي بيش از 8 سده، مفهوم را نيز درستتر بيان ميكنند.
واژهي دانشنامه نخستينبار در كتاب دانشنامهي علايي، نوشتهي ابوعليسينا، در سدهي پنجم هجري به كار رفته است. سپس، در سدهي نهم هجري براي دانشنامهي جهان، اثر غياث الدين علي حسيني، در سدهي يازدهم هجري براي دانشنامهي شاهي محمد امين استرآبادي و سرانجام در سال 1356 خورشيدي براي اثري به نام دانشنامهي ايران و اسلام برگزيده شد كه ترجمه و بازپرداخت Encyclopedia of Islam به فارسي است. بنابراين، به نظر ميرسد در زبان فارسي به كارگيري واژههاي دانشنامه و فرهنگنامه به جاي دايرهالمعارف مناسبتر باشد، چنانكه برخي ناشران چنين كردهاند. البته، واژهي فرهنگنامه نيز در سالهاي اخير ساخته شده و پيشينهي چنداني ندارد. از اين رو، در دانشنامهي الكترونيكي جزيرهي دانش به ياد دانشنامهي ابنسينا از واژهي دانشنامه بهره گرفتهايم.
دانشنامه و فرهنگ واژگان
دانشنامه با لغتنامه يا فرهنگ واژگان، تفاوتها و شباهتهايي دارد. در فرهنگ واژگان(لغتنامه) واژههايي كه در يك زبان به كار ميروند، از نظر مفهوم، تلفظ، تاريخ كاربرد، اصل و ريشه، مترادفها، متضادها، تركيبها و نمونههاي به كار رفته در جملهها، معرفي ميشوند. اما در دانشنامه، دانش مرتبط با هر واژه معرفي ميشود. براي نمونه، در فرهنگ معين، كه نوعي فرهنگ واژگان است، در برابر واژهي "جبر" هفت معني گوناگون در چند سطر نوشته شده است، اما در دايره المعارف فارسي، كه نخستين دانشنامهي نوين ايران است، تنها پيرامون يكي از معناهاي آن، يعني جبر به عنوان يك رشته از رياضي، در دو صفحه بزرگ توضيح داده شده است.
با اين همه، در برخي فرهنگ واژگان، از جمله لغتنامهي دهخدا، دربارهي يك واژه به طور همه جانبه شرح داده شدهاست و به دانشنامه شباهت دارند. براي نمونه، در لغتنامهي دهخدا مقالههاي بسيار گستردهاي پيرامون اسب، ايران، كاغذ، دانشگاه و بانك و بانكداري چاپ شده است. دانشنامهي بريتانيكا نيز در ويرايش نخست خود به يك فرهنگواژگان شباهت داشت و طي چند دهه و پس از چند بار ويرايش، يكي از بزرگترين و شناخته شدهترين دانشنامههاي جهان شد. از دانشنامههاي كهني كه چنين ساختاري داشتهاند، ميتوان دانشنامهي مفاتيح العلوم، نوشتهي كاتب خوارزمي، را نام برد كه در بسياري جاها به واژهنامه ميماند، اما گاهي پيرامون برخي واژهها به شرح بيشتري پرداخته است.
ساختار و محتواي دانشنامه
دانشنامهها نيز مانند فرهنگواژگان اغلب به صورت الفبايي تنظيم ميشوند. از اين رو، پيدا كردن مقالهي مورد نظر در آنها بسيار آسان است. البته، برخي دانشنامهها به صورت موضوعي و برخي نيز به صورت موضوعي الفبايي تنظيم شدهاند. بيشتر دانشنامهها در انتهاي خود بخشي به نام نمايه دارند كه فهرستي از واژگان به كار رفته در متن دانشنامه است. جلوي هر يك از واژهها شمارهي صفحه يا صفحههايي نوشته شده است كه آن واژه در آنها به كار رفته است و خواننده با مراجعه به آن صفحهها ميتواند پيرامون آن واژهها اطلاعات به دست آورد. در برخي دانشنامهها نمايهي ويژهي شخصيتها و شهرها يا كتابهايي كه در دانشنامه از آنها ياد شده است، وجود دارد.
يك دانشنامه ممكن است براي افزايش آگاهي مردم در موضوعهاي گوناگون دانش، چه علوم تجربي و فناوري و چه شاخههاي گوناگون علوم انساني مانند تاريخ، جغرافيا، سياست و دين نوشته شده باشد. يك دانشنامه ممكن است براي گروه ويژهاي يا موضوع ويژهاي نوشته شده باشد. براي نمونه، دانشنامههاي كودكان و نوجوانان براي اين گروه سني نوشته ميشوند و اغلب با تصويرهاي زيبايي همراه هستند. دانشنامههاي فلسفي براي كساني نوشته ميشوند كه به اين شاخه از دانش گرايش دارند. دانشنامههاي ويژهاي نيز براي پزشكان تهيه شدهاست كه همهي دانستنيها و دستاوردهاي علمي را پيرامون يك موضوع ويژه، مانند ايدز، بيماريهاي ژنتيكي يا دستگاه عصبي، در آنها گردآوردهاند.
نخستين دانشنامهها
گويا چينيها نخستين مردماني هستند كه به نگارش دانشنامه روي آوردند و مجموعههاي بزرگ و حجيمي، كه بيشتر جنبهي گلچيني داشته، در سدههاي پيش از ميلاد نوشتهاند كه بخشهايي از آنها در دست است. دانشنامهي چيني "آينهي امپراتور" يكي از فرهنگنامههاي كهن است كه در 220 ميلادي تهيه شد و بخشي از آن موجود است. اما پربارترين و مهمترين دانشنامهي چيني، دانشنامهي است كه به فرمان امپراتور يونگل آماده سازي شد و در سال 1408 به پايان رسيد. آن دانشنامه با كوشش گروهي از دانشمندان چيني در 11 هزار كتاب دستنويس تنظيم شده بود و موضوعهاي گوناگوني مانند كشاورزي، اخترشناسي، زمينشناسي، تاريخ، ادبيات، پزشكي، دين، فناوري و علوم طبيعي را در بر ميگرفت. از اين دانشنامه، كه اكنون به دانشنامهي بزرگ شناخته ميشود، تنها 400 جلد برجاي مانده است كه در سال 1963 به چاپ رسيد.
در ميان يونانيها نخستين دانشمندي كه به گردآوري و دستهبندي و نوشتن دانش بشري پرداخت، ارسطو بود، اما بيشتر تاريخ شناسان كتاب تاريخ طبيعي(Naturalis Historia) نوشتهي پليني(79-23 ميلادي)، نويسنده و دانشمند نامدار روم شرقي، را نخستين دانشنامهي يوناني ميدانند. دانشنامهي پليني شامل 20 هزار داده از 2 هزار كتاب است كه در 37 جلد تنظيم شده و موضوعهاي گوناگوني مانند جغرافيا، گياهشناسي و كشاورزي، جانورشناسي، داروشناسي، كانيشناسي و مردمشناسي در آن گنجانده شده است. در اين اثر توصيفهاي از جغرافياي آسيا وجود دارد و دانستنيهايي پيرامون ايران، مانند گياهاني كه در ايران كشت ميشد، ميوهها و فراوردههايي كه از ايران به روم برده ميشد و كانيهاي شناخته شدهي ايران، در آن آمده است.
از ايران باستان بخشهايي از چند كتاب در دست است كه دينكرت(Denkart)، بندهش(Bondaheshn) و بخشهايي از اوستا از جملهي آنهاست. هر چند در اين كتابها پيرامون تاريخ و طبيعت نيز چيزهايي نوشته شده، اما بيشتر به مفاهيم دين زردشت و آداب، آيينها، ادبيات و تاريخ آن دين پرداخته شده است. از اين رو، شايد بتوان كتابي مانند دينكرت، به معناي كارهاي ديني، را دانشنامهي ديني دانست. اين اثر داراي 169000 واژه است و آذر فرنبغ كار نوشتن آن را در سالهاي پاياني سدهي نهم ميلادي به پايان رسانده است. اين كتاب در 9 جلد تنظيم شده بود، اما دو جلد نخست آن و بخشي از جلد سوم آن از بين رفته است. البته در كتاب بندهش در كنار مفاهيم ديني، دانستنيهاي جغرافيايي، زمينشناسي، جانورشناسي، گياهشناسي، مردمشناسي، گاهشماري، اخترشناسي و پيشگوييهايي پيرامون آيندهي جهان نيز گنجانده شده است.
دانشنامههاي مسلمانان
پس از بناي شهر بغداد و بازگشايي بيت الحكمه(خانهي دانش)، ترجمهي آثار علمي و فلسفي از زبانهاي يوناني، سرياني، پهلوي و هندي به زبان عربي آغاز شد كه جنبش علمي و فرهنگي پرتواني را به وجود آورد. شمار زياد كتابهاي تاليفي و ترجمهاي باعث شد برخي به نگارش كتابهايي دانشنامهاي روي آورند. نخستين دانشنامهي شناخته شده به زبان عربي، " عيون الخبار" تاليف ابنقتيبه دينوري (276-213 هجري قمري)، دانشمند ايراني، است. پس از اين، كتابهاى بسياري با نامهايي مانند گنجينه، مخزن، جامع، جوامع و بحر(دريا) از سوي دانشمندان و پژوهشگران مسلمان به عربي و فارسي نگارش يافت. كتاب احصاء العلوم ابونصر فارابي، مفاتيح العلوم خوارزمي، رسائل اخوانالصفا، جامع العلوم فخر رازي، دره التاج(انموذج العلوم) قطبالدين شيرازي، نفائس الفنون شمسالدين آملي از جملهي مشهورترين كتابهايي هستند كه به طبقهبندي و معرفي دانشهاى گوناگون پرداختهاند.
در آن دوران نيز برخي به نگارش دانشنامههاي تخصصي روي آوردند. كندي را نخستين كسي ميدانند كه فلسفهي يونان را در محيط اسلامي شناساند و فارابي را نخستين كسي ميدانند كه آن فلسفه را به صورت دانشنامه گونهاي عرضه كرد و علوم اسلامي را در آن وارد كرد. با اين همه، شناخته شدهترين دانشنامهي فلسفي، به نام دانشنامهي علايي، را ابنسينا براي ما بر جاي گذاشته است. اين اثر نخستين دانشنامه به زبان فارسي نيز هست. دانشنامههاي علوم ديني بسياري نيز از سدهي پنجم هجري نگارش يافتهاند كه يواقيت العلوم(گوهرهاي دانش)، اثر نويسندهاي ناشناس از قزوين، از شناخته شدهترين آنهاست. شايد الفهرست ابننديم را نيز بتوان نخستين دانشنامهي تخصصي كتابشناسي دانست.
در ادامه برخي از شناختهشدهترين دانشنامههاي ايرانيان مسلمان معرفي ميشود:
1. احصاءالعلوم. اين دانشنامهي فلسفي را ابونصر فارابي در سالهاي آغازين سدهي چهارم هجري به نگارش در آورد. او در دانشنامهي خود همهي علوم زمان خود را معرفي ميكند. او علوم را در پنج بخش اصلي دستهبندي كرده است: 1) زبانشناسي عرب، 2) منطق، 3) رياضي، 4) الهيات و طبيعيات، 5)علوم اخلاقي و سياسي و فقه و كلام اسلامي. او حساب، هندسه، مناظر(نورشناسي)، هيات(اخترشناسي)، موسيقي، اوزان(اندازهگيري) و علم حيل(مكانيك) را در دستهي رياضي جاي داده است.
2. رسايل اخوان صفا. نوشتههاي "برادران يكرنگي" در سالهاي پاياني سدهي چهارم هجري به نگارش درآمد. اين نوشتهها در موضوعهاي رياضي و منطق، زبان و ادبيات، شعر و عروض، موسيقي، جغرافيا، اخترشناسي، روانشناسي، فلسفه، اخلاق، زمينشناسي، تفسير و ديگر علوم ديني هستند و در 52 رساله نگارش يافتهاند. اين نوشتهها ميزان پيشرفت دانش را تا آن زمان بهخوبي نشان ميدهند و ميتوان آن را نخستين دانشنامهي ايرانيان مسلمان دانست كه فراوردهي كار گروهي بوده است. گزيدهاي از اين نوشتهها در سدهي هفتم هجري به فارسي بر گردانده شد. همچنين، در سالهاي اخير بارها در هندوستان، مصر و برخي كشورهاي اروپايي چاپ شده و به زبانهاي گوناگون ترجمه شدهاند.
3. مفاتيحالعلوم. اين كتاب را ابوعبداله محمد بن احمد بن يوسف كاتب خوارزمى بين سالهاي 376-372 هجري قمري نوشته شده و در آغاز اين خودآموز دانش آورده است: " اين كتاب را مفاتيحالعلوم [كليدهاي دانش] نام نهادم براي آنكه مدخل دانش است و براي بيشتر دانشها در حد كليد است. پس هر كسي آن را بخواند و مطالبش را به خاطر بسپارد و سپس در كتابهاي علمي به دقت بنگرد، با آن علوم آشنا ميشود و به رازهاي آنها پي ميبرد. اگرچه با آن علوم بيگانه باشد و با اهل آن دانشها مصاحبت و همنشيني نكرده باشد ... كتابي كه كليد همهي دانشها باشد و دشواريهاي صنعتهاي پيشين را آسان كند و رمزها و اصطلاحهاي هر گروه از دانشمندان را برداشته باشد، همان رمزها و اصطلاحهايي كه فرهنگهاي موجود از وجود آنها خالي است."
4. دانشنامهي علايي. نخستين دانشنامهي فلسفي به زبان فارسي است كه ابنسينا نگارش آن را در 428 قمري به پايان رسانده است. او در اين دانشنامهي به چهار شاخهي فلسفهي نظري، يعني منطق، الهيات، طبيعيات و رياضيات، ميپردازد و رياضيات را به دو بخش هيات(شامل هندسه، كيهانشناسي و حساب) و موسيقي دستهبندي كرده است. شيوهي دستهبندي علوم در اين دانشنامه اثر ژرفي بر دانشنامه نويسان پس از ابنسينا گذاشته است.
5. يواقيت العلوم و دراري النجوم. ياقوتهاي دانش و درهاي ستارگان را مجتهدي آگاه از مردم قزوين پيش از سال 573 قمري نوشته است. اين دانشنامهي ديني شامل 360 پرسش و پاسخ در موضوعهاي گوناگون علمي بهويژه علوم مذهبي است. نويسنده در بخش زيادي از اين كتاب به فقه و قرآن پرداخته است. بخشهايي از اين كتاب به زبان عربي و بخش اندكي از آن به علوم غيرديني، از جمله پزشكي، كشاورزي، اخترشناسي و رياضي و هندسه اختصاص دارد.
6. جامع العلوم. اين دانشنامهي فارسي را فخرالدين رازي به سال 575 قمري به سلطان خوارزم، علاءالدين تكش، پيشكش كرد. او در مقدمهاي اين كتاب هدف خود را گردآوري همهي علوم زمان خود از علوم عقلي و علوم نقلي در اصول و فروع بيان كرده است. او در اين دانشنامه به معرفي 60 شاخه از علم پرداخته و از اين رو دانشنامهي او به "كتاب ستيني"، يعني كتاب شصتگانه، نيز شناخته ميشود. اين كتاب در دو بخش اصلي علوم اسلامي و علوم فلسفي دستهبندى شده است. نويسنده در بخش نخست به علوم ديني و سپس به تاريخ، زبانشناسي و ادبيات عرب ميپردازد. در بخش دوم به فلسفهي نظري(رياضيات، هندسه، فيزيك، اخترشناسي و كيهانشناسي، كانيشناسي، دامپزشكي، كشاورزي و موسيقي) و سپس فلسفهي عملي(اخلاق و سياست) ميپردازد و كتاب خود را با فصلي سرگرمكننده پيرامون شطرنج به پايان ميرساند.
7. نزهتنامهي علايي. اين دانشنامه را شاهمردان بن ابيالخير رازي بين سالهاي 506 تا 513 قمري با هدف فراهم آوردن جنگي علمي به زبان ساده نوشته است. از آنجا كه سرگرم كردن خواننده از هدفهاي اصلي اين دانشنامه بوده است، از نظر علمي در مقايسه با ديگر دانشنامهها غيرحرفهاي به شمار ميآيد. در واقع، اين كتاب را ميتوان نخستين دانشنامه عاميانه به زبان فارسي دانست.
8. عجايب المخلوقات و غرائب الموجودات. شگفتيهاي آفرينش را محمد بن محمود بن احمد طوسي سلماني بين سالهاي 562 تا 573 قمري نوشته است. شگفتيهاي كيهان زمين، كشورها، مسجدها، كليساها، گياهان، جانوران، بدن انسان، مردمان، پيامبران، قيامت و موضوعهايي از اين دست، در اين كتاب گردآوري شده و چون هدف اصلي نويسنده پرداختن به شگفتيها بوده گاهي از علم دور ميشود و به موضوعهاي خيالي كشيده ميشود.
9. دره التاج لغره الديباج. اين دانشنامه را قطب الدين شيرازي، از دانشمندان شناخته شده و برجستهي ايران، در سالهاي آغازين سدهي هشتم هجري نوشته است. طرح كتاب او ماند طرح احصاء العلوم فارابي است و از دانشنامهي علايي نيز بهره گرفته است. در اين اثر به رياضيات، اخترشناسي و كيهانشناسي توجه ويژه شده است.
10. نفائسالفنون في عرائس العيون. اين دانشنامه را شمسالدين محمد بن محمود آملي نزديك 740 قمري نگاشته است. آملي در پي گردآوري و دستهبندي همهي علوم زمان خود بوده است و توانسته كاملترين كتاب زمان خود را فراهم آورد. او از طرح جامع العلوم پيروي كرده است، اما به جاي 60 رشته به 100 رشته ميپردازد. او كتاب خود را در دو بخش علوم اواخر(علوم اسلامي) و علوم اوايل(علوم فلسفي) دسته بندي كرده است. اين كتاب سرمشق بسياري از نويسندگان پس از آملي قرار گرفته است.
علاوه بر دانشنامههايي كه تا كنون معرفي شد، دانشنامههاي بسيار ديگري در دورهي اسلامي نگارش يافته است كه بحرالفوائد(درياي سودمنديها)، اثر نويسندهاي ناشناخته، جوامع العلوم، اثر شعيا بن فريغون، فرخنامهي جلالي، اثر ابوبكر المطهر جمالي يزدي، نوادر التبادر لتحفه البهادر، اثر شمس الدين دنيسري، از نمونههايي است كه به زبان فارسي نوشته شده و براي ما به يادگار مانده است. كتابهايي مانند الحاوي رازي و قانون ابوعلي سينا را نيز ميتوان از برجستهترين دانشنامههاي پزشكي دانست كه هدف آنها گردآوري چكيدهاي از دانش پزشكي يونان، هندوستان و ايران بوده است. كتاب قانون و بخشهايي از الحاوي به زبان فارسي ترجمه شده است.
با در نظر گرفتن حجم كاري كه در تمدن اسلامي در زمينهي دانشنامه نويسي انجام شده است، ميتوان مسلمانان، بهويژه ايرانيان مسلمان، را پيشگام فرهنگ دانشنامهنويسي در جهان دانست. از همين روست كه جرج سارتن، كه با نام پدر تاريخ علم شناخته مي شود، در كتاب مقدمهاي بر تاريخ علم، پس از معرفي چكيدهوار مفاتيح العلوم كاتب خوارزمي، رسايل اخوان الصفا و الفهرست ابن نديم، مينويسد:" همهي اين آثار دايره المعارفي در سه دههي پاياني سدهي دهم ميلادي(چهارم هجري) پديد آمد. چنين فعاليت وسيعي پيشتر ديده نشده بود، حتي در بهترين ايام اسكندريه. هر كسي كه از هر زاويهاي به مطالعهي تاريخ علم و تمدن، در نيمهي دوم سدهي دهم ميلادي ميپردازد، بايد كارش را با مراجعه به مفاتيح العلوم، رسايل اخوان الصفا و الفهرست آغاز كند."
موج نو دانشنامهنويسي
از سالهاي پاياني قرن هفدهم ميلادي نگارش دانشنامه با ترتيب الفبايي مرسوم شد. دانشنامهي بريتانيكا از جملهي اين دانشنامهها است كه تهيهي نخستين ويرايش آن در 1768 ميلادي در اسكاتلند آغاز شد و در 1771 به پايان رسيد. ويرايش چهاردهم اين اثر در 23 جلد و يك جلد فهرست در سال 1929 منتشر شد. اكنون اين دانشنامه به طور مرتب به روز ميشود و نسخهاي از آن روي اينترنت منتشر شده است. دانشنامهي آمريكانا، لاروس(فرهنگنامهي بزرگ فرانسه) و دانشنامهي بزرگ شوروي سابق از ديگر دانشنامههاي شناخته شدهي جهان هستند.
........ (كامل نيست)
دانشنامههاي ايراني
........ (كامل نيست)
1. لفتنامهي دهخدا
........ (كامل نيست)
2. دانشنامهي ايرانشهر
كتاب دو جلدي ايرانشهر، كه در سال 1342 و 1343 از سوي دفتر يونسكو در تهران منتشر شد، نام دانشنامه را بر خود ندارد، اما ميتوان آن را نخستين دانشنامهي موضوعي پيرامون ايران و تمدن ايراني دانست. اين دانشنامه به كوشش علي اصغر حكمت فراهم آمد و در چهار موضوع اصلي تنظيم شده است:1) جغرافياي طبيعي و انساني، 2)تاريخ سياسي و فرهنگي،3) سازمانهاي اداري و اجتماعي و 4) اقتصاد و عمران. در هر موضوع مقالههايي از نويسندگان و پژوهشگران ايراني و بيگانه عرضه شده كه فهرست آنها اين گونه است:
1. كتاب، ايرج افشار؛ 2. موسيقي، مهدي بركشلي؛ 3. تاريخ زمان، سيد حسن تقيزاده؛ 4. روابط بين الملل، 5. مذهب، 6. تصوير، 7. فرهنگ، علي اصغر حكمت؛ 8. جمعيت و گروههاي نژادي ايران، 9. آداب و رسوم و اعتقادات عامه، 10. كار و كارگر، شاپور راسخ(مقالهي شمارهي 10 با همكاري ابوالفضل قاضي)؛ 11. زبان، 12. ادب، 13. علم، 14. مدرسه، ذبيح الله صفا؛ 15. نمايش، مهدي فروغ؛ 16. وصف سطح الارضي ايران، 17. زمينشناسي، آب و هوا، نواحي و مناطق ايران، داويد فلانري با همكاري محمد حسن گنجي؛ 18. شهرسازي و سازمانهاي بلدي، 19. معماري، آندره گدار؛ 20. جغرافياي ايران، محمد حسن گنجي؛ 21. تاريخ سياسي ايران، 22. قانون اساسي، 23. صنعت نفت، لارنس لاكهارت(مقالهي شماريي 22 با همكاري علياصغر حكمت و موسي عميد)؛ 24. فلسفه، سيد حسين نصر؛ 25. سازمان ملل متحد، دانيل هابكينسن؛ 26. سازمان كشوري، حسين فرهودي؛ 27. مدارس مبلغين مسيحي در ايران، 28. خدمات مسيونهاي خارجي در ايران، جان الدار؛ 29. پول و بانكداري، دكتر عبدالعلي جهانشاهي؛ 30. راههاي شوسه، احمد حامي؛ فرهنگ، علي اصغر حكمت؛31. ماهي دكتر رسا؛ 32. ماليه، ابراهيم عالمي؛ 33. كشاورزي، سيد احمدحسين عدل؛ 34. طب و بهداشت، گاراگين ساروخانيان؛ 35. صنعت، جعفر شريف امامي؛ 36. اوقاف، علياكبر شهابي با همكاري محمد علي هدايتي، 37. قوهي مقننه، 38، قوهي قضائيه، علي پاشا طالح؛ 39. قوهي مجريه، موسي عميد، 40. حرفهها و پيشهها، رضا نيازمند؛ 41. بيرق ايران، عبدالحميد نير نوري؛ 42. برق و بريد، 43. انتشارات و تبليغات، هوشنگ مجلسي؛ 44. فهرست وقايع اجتماعي و سياسي، جواد مشكور؛ 45. ارتش، غلامحسين مقتدر؛ 46. مطبوعات، سعيد نفيسي؛ 47. بازرگاني و مواد خام، محمدعلي مولوي؛ 48. بيمه، محمد نصيري.
نويسندگان اين مقالهها هر موضوع را از تاريخ باستاني آن آغاز كرده و از ريشه و خاستگاه آن در ايران پيش از اسلام سخن ميگويند. سپس به دوران پس از اسلام ميپردازند تا به دوران معاصر و زمان نگارش مقالهها ميرسند. آنها ميكوشند تا اوضاع و احوال معاصر ايران را تا سال انتشار مقالهها بر پايهي تازهترين آمار و اطلاعات بيان كنند. از اين رو، كتاب ايرانشهر منبع خوبي براي كشاني است كه به سرگذشت تمدن در ايران علاقهدارند. با اين همه، كتاب ايرانشهر پيرامون ايران پس از انقلاب اسلامي اطلاعاتي ندارد، چرا كه بيش از يكبار چاپ نشده است. شايسته است دانشنامهاي با همين ساختار به نگارش درآيد كه تاريخ ايران و تمدن ايراني را از روزگار باستان تا روزگار ما پي بگيرد.
3. دايره المعارف فارسي
دايره المعارف فارسي نخستين دانشنامهاي است كه با رعايت اصول جديد فرهنگنامه نويسي با تلاش غلامحسين مصاحب و همكاري بيش از 30 نفر از استادان بنام، آماده شد. كار تهيهي دايرهالمعارف فارسي با پشتيباني بنياد فرانكلين از سال 1335 آغاز شد. اين بنياد كه پيش از انقلاب در ايران بسيار فعال بود و آثار جاودانهاي را به فرهنگدوستان ايراني تقديم كرد، همه نوع امكانان مادي و غيرمادي را در اختيار پديدآورندگان قرار داد. براي مثال، امكان بازديد از ناشران آمريكايي و اروپايي كتابهاي مرجع را فراهم كرد و مصاحب توانست با سرپرستهاي فرهنگنامهي آمريكانا (خانم لوينيا دادلي) و حتي سرپرست فرهنگنامهي كلومبيا وايكينگ (آقاي ويليام بريجواتر) ديدار داشته باشد. سرانجام، نخستين جلد اين دانشنامه در سال 1345 به بازار آمد، اما انتشار جلد دوم آن در دو بخش اول و دوم انجام شد كه اولي پش از انقلاب اسلامي و دومي پس از انقلاب منتشر شد.
دايره المعارف فارسي بر اساس دانشنامهي كوچك يك جلدي كلومبيا وايكينگ(چاپ نيويورك، 1953) تنظيم شده است كه داراي 1092 صفحه و قريب 3000 مقاله بود و بر اساس برآورد يكي از دستاندركاران آن، حدود نيمي از مقالههاي آن داراي سه سطر يا كمتر، يك سوم آنها داراي 4 تا 6 سطر، يك ششم آنها داراي 7 تا 11 سطر، و فقط نزديك 500 مقالهي آن داراي بيش از 11 سطر و ميانگين درازي مقالههاي آن 5 سطر بوده است. طرح آغازين كار اين بود كه اين دانشنامهي كوچك يك جلدي كلومبيا وايكينگ به زبان فارسي ترجمه شود، اما كار فراهم ساختن اين دانشنامه چندي پس از آغاز آن، از صورت ترجمه بيرون رفت و جنبهي تأليف و در بسياري از موضوعها، جنبهي پژوهش پيدا كرد. زيرا فرهنگنامهي كلومبيا وايكينگ براي خوانندگان آمريكايي نوشته شده بود و به نيازهاي آنها توجه داشت. براي نمونه، شمار مقالههاي آن پيرامون دين، تاريخ، جغرافيا، ادبيات، تمدن و غيره از 100 تجاوز نميكرد، حال آن كه در يك فرهنگنامهي عمومي كه بهويژه به نيازهاي ايرانيان توجه دارد، بايد دستكم 10000 مقاله به آنچه ياد شد، اختصاص داده شود.
بنابراين، دايرهالمعارف فارسي، هر چند بر اساس يك فرهنگنامهي امريكايي تنظيم شده است، اما يك اثر ترجمهاي نيست و حتي چيزي بيشتر از ترجمه و تاليف است. اين فرهنگنامه حتي از فرهنگنامهي كلمبيا وايكينگ نيز كاملتر شده و فرهنگنامهي امريكايي فقط راهنمايي براي شيوهي انجام كار بوده است. چنانكه حتي برخي از مقالههاي مرتبط با كشورهاي غربي نيز از مقالههاي فرهنگنامهي كلمبيا وايكينگ قويتر است، زيرا بسياري از موضوعها براي خوانندگان غربي معلوم است و نيازي به توضيح نيست، اما براي روشن ساختن موضوع براي خواندگان ايراني، بهناچار مقالههاي جداگانهاي به كتاب افزوده شده است.
4. دانشنامهي ايران و اسلام
اين دانشنامه ترجمه و بازپرداخت اثري با نام The Encyclopedia of Islam است كه با هدف معرفي تاريخ، فرهنگ و تمدن كشورهاي اسلامي از سال 1913 تا 1938 در چهار جلد اصلي و يك جلد تكميلي به زبانهاي آلماني، انگليسي و فرانسه منتشر شد. اين اثر چند بار ويرايش شده و به زبان عربي نيز ترجمه شده است. نخستينبار سيدحسن تقيزاده از سال 1327 براي ترجمهي اين اثر به فارسي همت گمارد، اما نتوانست كار را به انجام برساند. سرانجام، كار ترجمهي اين اثر در سال 1348 با كوشش و پيگيري احسان يارشاطر آغاز شد، اما چون مقالههاي آن پيرامون ايران و بهويژه ايران باستان بسيار اندك بود، مقالههايي نيز به صورت تاليفي آماده سازي و به آن افزوده شد. از اين رو، نام دانشنامهي ايران و اسلام براي آن برگزيده شد.
نخستين جلد دانشنامهي ايران و اسلام در سال 1354 از سوي بنگاه ترجمه و نشر كتاب منتشر شد كه با مقالهي تاليفي آبادان آغاز ميشود و با مقالهي تاليفي آمار و سازمانهاي آماري در ايران به پايان ميرسد. سپس، نه جلد ديگر آن تا سال 1360 از سوي انتشارات علمي و فرهنگي منتشر شد. جلد اول اين دانشنامه در 286 صفحه و جلدهاي بعدي آن در دفترهاي 120 صفحهاي و با فاصلهي انتشار گوناگون منتشر شد. تا كنون جلدهاي ديگري از اين دانشنامه منتشر نشده است و آخريم مقالهي منتشر شدهي آن كه در جلد دهم آمده است، مقالهي با عنوان اخوانالمسلمون است.
5. فرهنگنامهي كودكان و نوجوانان
نخستين دانشنامه ويژهي كودكان و نوجوانان ايراني با نام فرهنگنامه به كوشش رضا اقصي و تني چند از برجستهترين مترجمان ايران آماده سازي شد و در سال 1345 به بازار آمد. اين دانشنامه ترجمهي دانشنامهي برتاموريسپاركر است ........ (كامل نيست)
شوراي كتاب كودك در پاييز 1358 كار تهيهي فرهنگنامهي كودكان و نوجوانان را به سرپرستي توران ميرهادي آغاز كرد. نخستين جلد اين مجموعه در سال 1371 و دهمين جلد آن در سال 1384 منتشر شد و پيشبيني ميشود بيش از 14 جلد ديگر براي انتشار آماده شود. در سالهاي اخير تعدادي از فرهنگنامههاي خارجي به صورت ترجمه، مانند دانشنامهي آكسفورد از نشر ني، يا ترجمه و بازپرداخت، مانند فرهنگنامهي كليد دانش از نشر طلايي و نشر پيام عدالت، از سوي ناشران گوناگون به بازار عرضه شده است.
........ (كامل نيست)
6. دايرهالمعارف بزرگ اسلامي
اين اثر را مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي آماده سازي و به سه زبان فارسي، عربي و انگليسي منتشر ميكند. مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي در سال 1362 بنيانگذاري شد و هدف آن تهيهي دايره المعارفي است كه همهي اندوختههاي علمي و فرهنگي مسلمانان را به صورت منظم عرضه كند. نخستين جلد دايره المعارف بزرگ اسلامي، كه به سرپرستي محمد كاظم موسوي بجنوردي تهيه ميشود، در سال 1367 منتشر شد و تا كنون 13 جلد از آن منتشر شده است.
جلد اول(آب- آلداوود)؛ جلد دوم(آلرشيد- ابنارزق)؛ جلد سوم(ابنارزق- ابنسيرين)؛ جلد چهارم(ابنسينا- ابنميسر)؛ جلد پنجم(ابنميمون- ابوالعز قلانسي)؛ جلد ششم(ابوعزه- احمدابنعبدالملك)؛ جلد هفتم(احمدبنعلويه- ازبكخان)؛ جلد هشتم(ازبكستان- اشبليه)؛ جلد نهم(اشتب- البيره)؛ جلد دهم(البيري- باباطاهر)؛ جلد يازدهم(بابافرجتبريزي- برماوي)؛ جلد دوازدهم(برمكيان- بوسنوي)؛ جلد سيزدهم(بوسنهسراي- پورياي ولي)
مقالههايي كه براي دايرهالمعارف بزرگ اسلامي پيشبيني شده است همهي زمينههاي خرد و كلان فرهنگ و تمدن اسلامي، ماند قرآنشناسي، فقه، حديث و نيز تاريخ سياسي و اجتماعي، جغرافياي تاريخي و انساني، مفاهيم بنيادي اسلام، فرقههاي مذهبي و مكتبهاي كلامي، فلسفه و عرفان، زبان و ادبيات سرزمينهاي اسلامي، تاريخ علوم رياضي و طبيعي، مردمشناسي و بسياري از جنبههاي فرهنگ بومي هر يك از سرزمينهاي اسلامي را پوشش ميدهد.
مركز دايرهالمعارف اسلامي به تازگي اثر ديگري را به نام دانشنامهي ايران در دست كار گرفته كه جلد نخست آن(آ- ادويه) در سال 1384 منتشر شد و پيشبيني شده است كه در 30 جلد منتشر شود. اين دانشنامه يك دانشنامهي عمومي است كه به همهي رشتههاي علم و زمينههاي فرهنگي ميپردازد.مقالههايي از اين دانشنامه كه به ايران و اسلام مربوط است، تاليفي و آنچه سواي اين است، از منابع خارجي ترجمه ميشود. شايد همين كه بخشي از اين اثر به صورت ترجمهاي آماده ميشود، از كاستيهاي آن باشد، چرا كه به نظر نميرسد دانشگاههاي ايران توان نگارش مقالههاي عمومي در زمينههاي علمي را نداشته باشند.
7. دانشنامهي جهان اسلام
اين اثر را مركز ديگري به نام مركز دايره المعارف اسلامي منتشر ميكند كه در سال 1362 به كوشش حضرت آيت الله سيد علي خامنهاي بنيانگذاري شد. اين دانشنامه نخست زير نظر سيد مصطفي ميرسليم و اكنون زير نظر غلامعلي حداد عادل آماده سازي ميشود. نخستين جلد اين اثر، كه در سال 1375 منتشر شد، با حرف ب آغاز ميشود، زيرا چند دانشنامهاي كه جلدهايي از آنها پيش از اين اثر منتشر شدهاست، با حرف الف آغاز ميشوند و دانشنامهي جهان اسلام خواسته است جاي خالي مقالههايي را كه با حرفهاي ديگر آغاز ميشوند، پر كند. تا كنون 9 جلد از اين دانشنامه منتشر شده است.
جلد اول(ب- باقي نهاوندي)؛ جلد دوم(باكاليجار كوهي- بربه)؛ جلد سوم()؛ جلد چهارم(بلتستان- بهمنيار مرزبان)؛ جلد پنجم(بهمنيان دكن- پيوند گياهان)؛ جلد ششم(ت- تربت جام)؛ جلد هفتم(تربت حيدريه- تكاب)؛ جلد هشتم(تكاثر- تيه)؛ جلد نهم(ث- جران العود)
بخشي از مقالههاي دانشنامهي جهان اسلام، بهويژه آنچه پيرامون اسلام، ايران و ادب فارسي است، ويژهي اين دانشنامه نگارش يافته است كه هم پژوهشگران ايراني و هم نويسندگان مسلمان كشورهاي ديگر در آمادهسازي آنها شركت داشتهاند. بخشي از مقالهها نيز ترجمهاي از منابع گوناگون، از جمله دانشنامهي ايرانيكا و دانشنامهي اسلام، است و گاهي نيز از درهمآميختن دو يا چند مقالهي خارجي، مقالهاي جامعتر و با ساختاري مناسبتر فراهم آمده است. ويراستار دانشنامهي جهان اسلام دليل اين كار را نبود متخصص در زمينههاي مورد نظر ميداند كه چندان موجه به نظر نميرسد. براي نمونه، مقالهاي به نام بارو در جلد نخست اين دانشنامه آمده است كه ترجمهي مقالهاي از دانشنامهي ايرانيك و دانشنامهي اسلام است و به نظر نميرسد پژوهشگران ايراني توان نگارش مقالهاي را در اين زمينه نداشته باشند.
8. دايره المعارف تشيع
اين اثر زير نظر احمد حاج سيد جوادي، كامران فاني و بهاء الدين خرمشاهي تهيه ميشود، و به فرهنگ و معارف شيعي ميپردازد. تا كنون ده جلد از اين دانشنامه منتشر شده است.
........ (كامل نيست)
9. دانشنامهي ايرانيكا
........ (كامل نيست)
10. دانشنامهي زبان و ادب فارسي
........ (كامل نيست)
دانشنامههاي الكترونيك
........ (كامل نيست
تبلیغ
چت باکس
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار





















